سلام خوبید خو شید سلامتید خیلی وقته مطلب ننوشتم از اقا مرتضی و صدف خانوم واقا مهدی خیلی ممنونم که منو با نظرای خوبتون یاری کردیم اسم وبمو عوض کردم .می خوام یه خواطره طریف کنم. امروز تو مدرسه بهمون شیر ببخشید یعنی واتکس دادن هممون شیرا رو خردیم . دوستم گفت من هالم بده رفت بیرون بد از چند دقیقه هیچکس هال خوبی نداشت یه جورایی مست شده بودیم دوستم معصومه مقنعش گلی شده بود کوثر بهش گفت از شیرا استفاده کن خواسیت واتکس رو داشت.
اولین بار بود که از سیـگار متنفر شدم
وقتی لبانت بوی سیـگار میداد
و من میدانستم که تو سیـگار نمیکشی!
اوا وبت چرا اینجوری شده!!!!!!!!!
نوشته هات چرااینجورین؟ این چه خطیه؟